سلام جامعه جهاني
آغوشت را باز كن ما آمديم...
البته تو كه آغوشت را باز مي كني. يعني، كري قولش را داده است
كه مي كني. البته كري قول هاي بسياري داده است كه ما خبر نداريم! يعني نبايد داشته
باشيم!
پس ما بايد بياييم.
خوب داريم مي آييم.
ولي جامعه جهاني يك سوال اساسي! همين لحظه پيش آمد!
تو اصلا محرمي يا نا محرم؟
جمعي از بچه ها مي گويند پس از پاره اي مذاكرات شما را به عقد
خود در آوردند...
جمعي از بچه ها هم مي گويند پس از پاره اي مذاكرات شما بچه ها
را به عقد خود در آوردي!
فرقي نمي كند به هر حال پس محرمي... يعني محرم شدي
حالا دائم يا موقت؟ خوب بايد بدانيم اين هم آغوشي شما عادت شود
يا نشود.
رزومه ات نشان داده معمولا موقت كار مي كني! زياد هم به هم آغوش
هاي قبليت وفا نكردي.
به ما وفا مي كني؟
اصلا تو چرا انقدر شبيه زن هاي هرجايي شدي؟
به عمر من، چندين بار روي همين همسايه هاي ما چپ و راست، ته
كوچه، سركوچه و... آغوش باز كردي!
به هيچ كدام هم وفا نكردي! چرا؟
همين شيريني فروش كوچه ي پاييني، همان كه نارنجك مي فروخت. مي
گويند بعد رفتن تو به طرز مشكوكي مرد! آنقدر نارنجك هايش را توي حلقومش به
زور جا كرده بودند كه مرد! خفه شد!
همين سمسار سرپيچ ، به قول بچه هاي محل سر گردنه را هم مي گويند
تو يك بلايي سرش آوردي!
اين كري، جان ، اين وسط من را ياد آن پير زن پا انداز مي
اندازد. قيدار را كه خوانده اي جامعه ي جهاني!
به هر حال مي گويند آغوشت گرم است و البته گرمايش خيلي ها را
تشنه كرده و نرسيده به لب جوب سر بريده!
گردن ما از مو باريك تر است جامعه جهاني جان ولي تو را جان همين
جان، چند وقتي به خودت استراحت بده! براي خودت خوب است.
