كم داري!
وقتي زندگي ات پر مي شود از اتفاقاتي كه نمي داني خوبند يا بد.
وقتي دفترچه خاطراتت پر مي شود از نقطه هايي كه نمي داني سياهند يا سفيد.
وقتي صورتت پر مي شود از اشك هايي كه نمي داني اشك شوقند يا درد.
وقتي از آسمان برايت مي بارد چيزهايي كه نمي داني چيست.
وقتي كه گل زدي ولي نم داني به كدام دروازه.
وقتي كه ره هموار است و مركب رهوار و همسفر بسيار اما نقشه ي سفر نداري.
وقتي shift به اضافه هر چيزي مي شود ؟
وقتي تمام جملاتت با چرا شروع مي شود.
وقتي سير آبي ولي عطش داري.
وقتي كه سر ريز مي شوي از ابهام.
درست وقتي كه دلت توكل مي خواهد.
تازه مي فهمي كه چيزي كم داري.
ايمان كم داري!
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۳ ساعت 18:45 توسط مصطفی لطفی
|