پسر بچه ای به نام " آرمان" گم شده است...
همه به بودن درد شک ندارند.
بعضی ها فقط درد را شرح می دهند انگار مسابقه ی شرح درد دارند، هرکه درد را بهتر تشریح کرد انگار فکر می کند دکترترست.
بعضی ها درد را بسط می دهند، انگار می کنند که بزرگیه درد با بزرگی حق العملشان در اینده رابطه ی مستقیم خواهد داشت.
بعضی ها منشا درد را نیافته اند و پشت سر هم مسکن تجویز می کنند، خوشحالند که دارند جلوی درد را می گیرند، می دانند که دارند به مریض خیانت می کنند.
بعضی منشا درد را یافته اند راه علاجش را نمی دانند مسکن تجویز می کنند که شاید راه را پیدا کنند. قصد ندارند به مریض خیانت کنند، راهی ندارند.
بعضی هاشان درد و منشا و راهش را می دانند زیر میزی می خواهند که عمل کنند. شاید هم زیرلفظی. به اصطلاح غیر دکتریش سهم خواهی می کنند.
بعضی هاشان درد و منشا و راهش را می دانند، دست به عمل هم شده اند. در نتیجه ی عمل شک دارند.
دکتر ها باید پدر بشنود که بفهمند، درد مادر فرزندش است...
پسر بچه ای به نام " آرمان" گم شده است...